چشمانش پر از نگرانی است و درد در او موج میزند. خود را تنها میبیند که دستی شانهاش را لمس میکند، نگاهش پر از مهربانی است، دستش را میگیرد و همراهیاش میکند مامای خوشقلبی که میخواهد مادر را کمک کند تا فرزند سالمی به دنیا بیاورد.
فاطمه رمضانپور، مامایی است که در یکی از بیمارستانهای منطقه فعالیت دارد و در محله راهنمایی نیز ساکن است. او 16سال سابقه فعالیت در این زمینه و خدمترسانی در بیمارستانهای دولتی دارد و تاکنون بارها تقدیر شده است. نزد او رفتیم تا بیشتر از این حرفه برایمان بگوید.
سال55 در بیمارستان آریای قدیم مشهد به کمک یک ماما به دنیا آمدم. خانه پدریام در خیابان طلاب بود و من نیز در آنجا بزرگ شدم. اول به رشتههای پزشکی فکر نمیکردم تا اینکه در دبیرستان رشته تجربی را به درخواست خودم انتخاب کردم و در دبیرستان آهنچی تحصیل کردم. در این مدت تا آن اندازه به رشتههای پزشکی علاقهمند شدم و حس خوبی به آن پیدا کردم که اصرار داشتم در یکی از رشتههای پزشکی یا پیراپزشکی ادامه تحصیل دهم و براین اساس در سال76 با تلاش و همت خود در مقطع کاردانی در رشته مامایی بیرجند قبول شدم.
خانوادهام نهتنها با این حرفه مشکل نداشتند، بلکه به دلیل اهمیت و جایگاه ماما در جامعه راضی بودند و من را نیز تشویق میکردند. در آنجا در خوابگاه بودم و سال78 نیز فارغالتحصیل شدم و دوره طرح خود را در مرکز بهداشتی پنجتن خدمت کردم. علاقهای که به کار داشتم باعث شد انگیزهام نیز بیشتر شود و تشنه علم مامایی باشم.
در سال82 در مقطع کارشناسی رشته مامایی در دانشگاه دولتی مشهد قبول شدم. دوران دانشگاه هر روز که سر کلاس حاضر میشدم و دورههای کارورزی را میگذراندم، علاقه من به این حرفه بیشتر میشد و احساس میکردم که جامعه ما به ماماهای توانمند آموزشدیده و باسواد خیلی نیاز دارد، درنتیجه انگیزه بیشتری برای ادامه تحصیل پیدا کردم و تصمیم گرفتم تلاشم را بیشتر کنم. زمانی که در این حرفه مقدس مشغول به فعالیت شدم با خودم عهد بستم که کمترین آسیب و خطا را داشته و بیشترین تمرکز را روی کار، مادر و خدمت داشته باشم.
دوران کارورزی خود را در بیمارستان قائم گذراندم و همزمان با تحصیل در مقطع کارشناسی در بیمارستان امداد نیز خدمت کردم. 6سال در آنجا قراردادی فعالیت داشتم سپس برای کار در زایشگاه در آزمون استخدامی بیمارستان 9دی تربتحیدریه شرکت و قبول شدم. برای کار به تربت حیدریه رفتم، در آنجا روزی 18ساعت کار میکردم.در 20سالگی ازدواج کردم. همسرم مشوق من در این کار بود و حتی من را کمک کرد تا در مقطع کارشناسی درسم را ادامه دهم.
حتی با اینکه در این دوران فرزند دومم نیز به دنیا آمده بود بازهم دست از تحصیل و کار نکشیدم و به خاطر عشقی که به این حرفه داشتم، هیچگاه از کار مقدس مامایی دور نشدم. براین اساس سختی راه و کارکردن در یک شهر دیگر را به خاطر عشقی که به کارم داشتم میگذراندم.
به خاطر عشقی که به این حرفه داشتم، هیچگاه از کار مقدس مامایی دور نشدم
3سال در تربتحیدریه ماندم و از آنجایی که فرزندانم بزرگ شده بودند درخواست انتقالی به مشهد دادم. با درخواست من موافقت شد و به عنوان مامای مسئول کلینیک زنان بیمارستان قائم پذیرفته شدم و اکنون 9سال است که در اینجا خدمت میکنم.
از فعالیتهای مهمی که یک ماما دارد، باید به آموزش برای دوران بارداری، آمادگی والدین برای پذیرش نقش پدری و مادری، مراقبتهای بهداشت خانواده، بهداشت باروری، آموزش دورهای بلوغ، ازدواج و بارداری اشاره کنم و در واقع هر فردی از ابتدای تولد تا انتهای عمر خویش به یک ماما نیاز دارد. ماما در مراکز درمانی، مراکز مشاوره، کلینیکهای یائسگی، دوران بارداری، سرطان و ناباروری خدمت میکند.
علاوهبراین در مراکز بهداشت بهعنوان مربی بهداشت در مدارس، مراقبتهای بهداشت کمکهای خانواده، واکسیناسیون، کنترل بارداری و تنظیم خانواده نیز فعالیت دارد. از زمانی که یک نوزاد چشم به جهان میگشاید باید در کنار خود یک ماما داشته باشد. این موضوع درباره دختران و پسران صدق میکند.
براین اساس ماما در کنار دختران و پسران تا زمان بلوغ حضور دارد و پس از آن نیز برای ازدواج، آموزشهای دوران ازدواج، آموزشهای دوران بارداری زنان به افراد کمک میکند تا فرزند سالمی را به جامعه تحویل دهند. بنابراین هر فردی در راستای ارتقای سلامت خود باید یک ماما داشته باشد و نبودن یک ماما در کنار فرد بهعنوان ضعف محسوب میشود زیرا او اینگونه به سلامت جسم و روح و روان خود اهمیت نداده است.
فعالیت در این حرفه سخت است و شور و اشتیاقی که به آن دارم باعث شده است آن را ادامه دهم. در واقع در این حرفه باید عاشق باشی تا بتوانی سختیهایش را بپذیری و این عشق را با تولد یک فرزند میتوان مشاهده کرد. تولد یک فرزند سالم و یک جامعه سالم باعث میشود به این کار عشق بورزی و از اینکه اینکار را انجام میدهی خوشحال باشی همانطور که من نیز از این شغل حس خوبی دارم.
یک ماما تولد فرشتهای را که خداوند در دامن یک زن نهاده است میبیند. او فردی است که اولین گریه نوزاد و اولین لبخند مادر پس از تولد فرزند خویش را میبیند. انسان اشرف مخلوقات است و لطیفترین اشرف مخلوقات به دست یک ماما پا به این جهان میگذارد و ازاینرو حس خوبی به کارم دارم. در واقع کارکردن با نوزاد، انسان را از سختیهایی که در طول روز دارد دور میکند و فرد احساس میکند لطیفترین موجود خداوند در دستان او قرار دارد و با تولد هر نوزاد به هدف از خلقت پی میبرد.
وقتی فرزندان من نیز به دنیا آمدند احساس خوبی داشتم و هربار نقش جدیدی به وظایفم اضافه میشد. در آنزمان به خود میگفتم که باید تمام نیروی خود را برای تربیت آنها بگذارم و در این راه آموزشها و تجربه کاریام به من در بزرگکردن فرزندانم کمک کرد. در حال حاضر یک دختر و 2 پسر دارم.
پسرانم 18 و 10ساله هستند و دخترم 13سال دارد. تمام تلاش خود را کردهام که کار در بیمارستان لطمهای در تربیت فرزندانم ایجاد نکند و آنها نیز شغل من را پذیرفتهاند و میدانند که کار سختی دارم. با وجود این به رشتههای پزشکی نیز علاقهمند شدهاند و هم من و هم خودشان دوست دارند که در آینده در این عرصه قدم بگذارند.
یک ماما از ابتدایی که مادر برای زایمان خود وارد بیمارستان میشود در کنارش حضور دارد و تا لحظه ترخیص تمام مراقبتهای لازم را انجام میدهد و اولین فردی است که کمک میکند تا رابطه عاطفی بین مادر و فرزند ایجاد شود. هر فردی که وارد بیمارستان میشود به ماما اعتماد میکند و ماما با حس صمیمیتی که با رفتار و کردار خود نشان میدهد، آرامش را در مادر ایجاد میکند.
کارکردن با نوزاد، انسان را از سختیهایی که در طول روز دارد دور میکند و فرد احساس میکند لطیفترین موجود خداوند در دستان او قرار دارد
بیشترین هدف و رسالتی که بر دوش ما گذاشته شده است، تکریم مادران است و ما نیز سعی میکنیم آرامش مادر را حفظ کنیم و محیط را برایش آرامشبخش کنیم. گاهی نوزادانی که متولد میشوند، نارس هستند و به همین دلیل یک ماما باید مجرب و قوی بوده و مهارت خاصی داشته باشد.
در این راستا باید درباره کار با تجهیزات و نوزادان نارس آشنایی داشته باشد، دورههای احیا را گذرانده و آمادگیهای قبل و بعد از زایمان و نحوه رفتار با نوزاد نارس را یاد داشته باشد. تمامی ماماها باید این دورهها را گذرانده باشند و گواهی مربوط را گرفته باشند. هر دانشجوی مامایی باید در مقطع کاردانی 80زایمان و در مقطع کارشناسی نیز 80زایمان را به تأیید استاد مربوط رسانده باشد و پس از آنکه دوره دانشگاهی را گذراند در جایی استخدام شود.
زمانی که در تربتحیدریه بودم گاهی پیش میآمد که در روز 20نوزاد را به دنیا میآوردم. در آنجا بیشتر مادرها زایمانهای خوبی داشتند. به یاد دارم روزی یک خانم با ظرف غذا به زایشگاه آمد و به من گفت فرزندش را من به دنیا آوردهام و ازآنجایی که شب پیش، نوزادش را عقیقه کرده است حس کرده جای مامای فرزندش خالی است و به همین دلیل برایم غذا آورده بود. آن خاطره هیچگاه از ذهنم بیرون نخواهد رفت.
هر روز و هر لحظه برای من خاطره است. مادری با فشار خون بالا از شهرستان کرمان به بیمارستان آمده بود که سابقه 10سال نازایی داشت اما با مراقبتهایی که انجام شد نوزادی سالم به دنیا آمد و آن لحظه که مادر و نوزاد با حال خوب بیمارستان را ترک میکردند از اینکه آنها را سالم میدیدم و کار گروهی به نحو احسن خود را نشان داده بود، احساس خوب و شیرینی داشتم.
در سالهای کاریام همیشه از خدا خواستهام که هیچگاه نوزادی در دستان من نمیرد و خداراشکر تاکنون چنین اتفاقی برایم نیفتاده است. از نظر من مادرانی که زایمان میکنند بزرگترین افرادی هستند که میتوانند برایم دعا کنند و دعایشان بیپاسخ نمیماند. به همین دلیل همیشه از آنها میخواهم برایم دعا کنند.
مادرم همیشه به من میگفت که باید در کارم شجاع و قوی باشم و زائو را با کارم حمایت کنم
از زمانی که وارد این حرفه شدهام مادرم همیشه به من میگفت که باید در کارم شجاع و قوی باشم و زائو را با کارم حمایت کنم. این حرف او همیشه ملکه ذهن من است و هیچگاه فراموش نمیکنم.
کار زایمان و رشته مامایی بهعنوان یکی از رشتههای پراسترس دنیا شناخته شده است. تمام تلاش خود را میکنم که دغدغهها و مشکلات زندگیام را وارد محیط کاری خود نکنم و تمام فکر، حواس و انرژیام را در کارم بگذارم تا کارم را به خوبی انجام دهم و نگذارم استرس بر کارم لطمهای وارد کند. از آنجایی که از تمام اقشار به ما مراجعه میکنند با افراد متفاوتی روبهرو هستیم.
گاهی پیش میآید که همراهان بیمار بهدلیل وضعیت بیمارشان ناراحت و عصبانی هستند و ما سعی میکنیم با برخورد و آرامشی که به آنها میدهیم حامی خوبی برای آنها باشیم. برای زایمان وظیفه داریم که تمام مراحل را به همسر زائو اطلاعرسانی کنیم و تنها خبر خوشی که به او میدهیم این است که فرزندت به دنیا آمده و سالم است و شیردهی نیز درحال انجام است.
این خبر حس خوبی برای یک پدر دارد و میفهمد که یک مسئولیت و وظیفه به وظایف قبلیاش اضافه شده است. تاکنون بارها پیش آمده است که نوزادان دوقلو یا چندقلو به دنیا آمدهاند. قرار گرفتن نوزادان در کنار مادر و گریههای آنها مادر را نگران میکند و او احساس میکند که از عهده آنها نمیتواند به خوبی برآید اما با مراقبتها و آموزشهایی که به کمک ماما به مادر داده میشود، آن نگرانی از بین میرود.
براین اساس به تعداد هر نوزاد، یک ماما لازم است. مرکز مشاوره شیردهی در بیمارستان وجود دارد که اگر مادری در این زمینه دچار مشکل شد، راهنماییهای لازم را به او ارائه دهند. مامای متخصصی نیز حضور دارد که مراقبتهای بعد از زایمان از سوی او پیگیری میشود. بیشتر مادران پس از زایمان فکر میکنند دیگر نیازی به مراقبت ندارند، درحالیکه چنین نیست و میتوانند از ادامه مراقبتها به کمک مامای بهداشت برخوردار باشند.
هنوز هم تشنه علم مامایی هستم و به همین دلیل روزانه مطالعه میکنم و آموزشهایی را که لازم است میگذرانم. از آنجایی که مسئولیت زایشگاه را برعهده دارم اطلاعاتم باید بهروز باشد تا بتوانم بازوی قویای در کنار همکارانم باشم و باعث ارتقای سلامت افراد شوم. در آینده نیز تصمیم دارم درسم را ادامه دهم و بیش از پیش به جامعهام خدمت کنم.
درحال حاضر ماما و مسئول زایشگاه هستم و مدیریت و سرپرستی نیروهای زایشگاه را به عهده دارم. بنابراین استرس و سختی کار زیاد است و باید تمام نیروها، امکانات و تجهیزات و آموزشهای لازم و پیگیری کارها را انجام دهم و براین اساس لازم است اطلاعاتمان جدید و بهروز شود.
بلوک زایشگاه بیمارستان قائم در سال96 در بیمارستانهای دولتی رتبه اول را در نمره اعتباربخشی به دست آورد. این اتفاق برای من موفقیت بزرگی محسوب میشد و انرژی و انگیزهام را برای کار بیشتر کرد تا خدمترسانی به جامعه را با هدف و چشمانداز بهتری انجام دهم. بارها بهعنوان مسئول زایشگاه در راستای اعتباربخشی، مامای نمونه و مامایی که در امر ترویج زایمان طبیعی موفق بوده است مورد تقدیر قرار گرفتهام.
در این راستا درراستای کاهش سزارین و تشویق فواید زایمان طبیعی، کلاسهایی را برای مادران رایگان برگزار میکنیم. همچنین در شهر اتوبوسهایی را با کمک معاونت درمان با هدف بیان فواید زایمان طبیعی و ضررهای سزارین در شهر مستقر کردهایم. علاوه براین جشنوارههای ترویج زایمان نیز برگزار و مادرانی را که قصد سزارین داشتند به زایمان طبیعی تشویق کردیم تا از این طریق سلامت خود و فرزندشان را حفظ کنند.
متأسفانه با وجود آنکه زایمان طبیعی در بیمارستانهای دولتی بهطور رایگان انجام میشود اما مادران با هزینههای زیاد به شکل سزارین زایمان میکنند که برای هرمادری روش مناسبی نیست مگر در موارد اورژانسی.
در فکر عموم، ماما یعنی کسی که در به دنیا آمدن فرزند کمک میکند درحالیکه نقش پررنگتری دارد. رشته مامایی یک رشته آکادمیک دانشگاهی است و مامایی ایران در دنیا شناخته شده است. اهمیت این موضوع با توجه به شعار روز جهانی ماما مبنی بر اینکه « ماما؛ مدافع حقوق زنان است» بیشتر به چشم میآید زیرا ماما باید در راستای حفظ سلامت خانواده، در کنار آن و همگام با خانواده بتواند مراقبتهای درمانی و بهداشتی را انجام دهد.
درحال حاضر اطلاعرسانی خوبی در این زمینه نشده است و تعریف جامع و کاملی از یک ماما نیز ارائه نشده است. بنابراین جایگاه مامایی در جامعه باید معرفی شود. اگر به ماما بها داده شود حتما با مراقبتهای خود میتواند به ارتقای سلامت جامعه کمک کند. سختی کار ماما زیاد است و حقالزحمهای که به او داده میشود کمتر از زحمات او است.
اگر به ماما بها داده شود حتما با مراقبتهای خود میتواند به ارتقای سلامت جامعه کمک کند
علاوهبراین هنوز اداره بیمه با ماماها قرارداد مستقیمی نبسته است و امضا و نسخه ماما مشمول بیمه نمیشود. جایگاه مامایی با ارزش است و اگر جامعه به ماما و جایگاه مامایی اهمیت بدهد، قطعا از جایی که دارد نسبت به آمارهای جهانی ارتقا پیدا خواهد کرد و جامعهای با مادران و فرزندان سالم خواهیم داشت.
در خیابان طلاب، اهالی اعتقادات مذهبی قوی و ارتباطات خوبی با یکدیگر داشتند. هنوز هم در آنجا ساکنان قدیمی زندگی میکنند و همچنان اعتقادات مذهبی و پایبندی به آداب و رسوم خود را حفظ کردهاند. ضمن اینکه همان رفتوآمدها و دوستیها هنوز در میانشان جریان دارد.
در سال94 به همراه همسر و فرزندانم در خیابان راهنمایی ساکن شدیم. محله راهنمایی، محله شلوغ و پررفتوآمد است و این شلوغی نهتنها من را آزار نمیدهد بلکه حس تکاپوی مردم را در آن میبینم و لذت میبرم. در آپارتمانی که زندگی میکنم، همسایگان من را میشناسند و از فعالیت من آگاهی دارند به همین دلیل هرگاه سؤالی در این زمینه دارند به من مراجعه میکنند و مشاوره میگیرند و من نیز از هیچ پاسخگویی دریغ نمیکنم زیرا دوست دارم مردم آگاهیشان به این حرفه زیاد شود.